شورش فراموششده: مشهد، خرداد ۷۱
جمعه نهم خرداد، سالگرد شورش مشهد است، نخستین شورش
گسترده پس از انقلاب اسلامی. بسیاری از داستان آنچه خرداد ۷۱ در مشهد گذشت
بی اطلاعند.
در نیمه نخست دهه هفتاد شمسی و درحالیکه تنها چند سال از پایان جنگ و آغاز
دوره بازسازی میگذشت، چندین شورش گسترده در ایران رخ داد. این اعتراضات که همگی
یکی پس از دیگری سرکوب شدند، یک نقطه اشتراک قابل توجه داشتند: نقطه آغاز همه آنها
مناطق حاشیهنشینان فقیر در اطراف شهرهای بزرگ بودند. اعتراضات گستردهای در
تهران، شیراز، اراک و مشهد، و اعتراضاتی پراکنده در تبریز و قزوین بین سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ رخ دادند و همگی سرکوب و سپس فراموش شدند.
شورش مشهد در نوع خود منحصر بهفرد بود؛ نخستین شورش گسترده پس از انقلاب که در
یکی از مذهبیترین شهرهای ایران صورت گرفت.
این شورش با تخریب اماکن مسکونی مناطق حاشیهای شهر مشهد
و اعتراض مردمی که خانههایشان را خراب کرده بودند، شروع شد و بدنبال کشته شدن دو نوجوان،
شورشی تمام عیار شهر مشهد را فرا گرفت.
دستور تخریب مناطق حاشیه ای شهر مشهد بر اساس و کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری صادر شده بود، اما جای دیگری برای سکونت ساکنان فقیر این خانهها
پیش بینی نشده بود.
صبح یکشنبه نمایندگان ساکنان «کوی طلاب» مشهد برای مذاکره به شهرداری میروند، دربازگشت با بولدوزرها
و ماشینهایی تخریب شهرداری در برابر خانههایشان مواجه میشوند. ساکنان محل خشمگین
با ماموران درگیر میشوند. مردم چند خودروی شهرداری را به آتش می کشند، نیروی انتظامی
و کلانتری وارد قضیه می شوند و حوالی ظهر درگیری و خشونت برای مدتی متوقف میشود،
اما ماموران کلانتری در محل باقی میمانند. بعد از ظهر و با تعطیلی
مدارس، دانشآموزان در راه بازگشت به خانه خبر درگیریهای صبح و آتش زدن ماشین
شهرداری را میشنوند. نوجوانان کنجکاو و ماجراجو برای تماشا به محل میآیند.
در مورد آنچه که پس از آمدن بچهها به محل رخ میدهد چندین روایت وجود
دارد، اما آنچه در اغلب این داستانها مشترک است، تشنج فضا و درگیری مجدد و کشتهشدن
یک ( و به روایتی دو دانشآموز) در جریان تیراندازی نیروهای انتظامی به سوی دانش
آموزان است.
مردم و همکلاسیها جسد جوانان جانباخته را بر دوش گرفته و از محله طلاب به
سوی مرکز شهر حرکت میکنند. در مسیر حرکت به تعداد جمعیت افزوده میشود.
بنابر روایت شاهدان هزاران نفر به سوی محل حرکت میکنند. با اضافه شدن
جمعیت رفتهرفته تظاهرات وارد فاز خشونتآمیز میشود، مردم سر راه به دو کلانتری
حمله و مأموران را خلع سلاح میکنند و جمعیت مسلح می شوند. جمعیت خشمگین بر سر
راه، ساختمان شهرداری را به آتش می کشند، سپس به سراغ ادارات دولتی میروند و از
جمله به سازمان تبليغات اسلامی، اداره دارايی و دادگستری حمله میکنند. مشهد
کاملاً در دست معترضان است و نیروهای اطلاعات و امنیتی و استانداری غافلگیر شده
اند.
آشوب و غارت تمام مناطق مرکزی مشهد را در بر میگیرد،
عدهای به سراغ تعاونیها و فروشگاهها میروند و آن را غارت میکنند.
شب نیروهای امنیتی، سپاه و اطلاعات وارد قضیه میشوند، و با بازداشت حدود ۸۰۰ نفر به شورش گسترده مشهد پایان میدهند. در مورد سرکوب شورش چندین روایت
وجود دارد.
علی
جنتی، وزیر سابق ارشاد که در آن زمان استاندار خراسان بوده سالها بعد در گفتوگویی
با انتخاب میگوید که به کمک نیروهای بسیجی و حزب الله شورش پایان یافته.
در
آن زمان جمعیت مشهد سه میلیون نفر بود، در کل استان خراسان دستکم نیم میلیون نفر
تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی بودند، در حاشيه شهر مشهد و تنها چند کیلومتر
دورتر از حرم پر زرق و برق و مجلل امام هشتم شیعیان، دستکم ۲۰ محله فقيرنشين وجود داشت که به
خارج از محدوده شهرت داشت. مردم این محلات بیکار و فقیر یودند و تنها داراییشان ساختمانهای
محقری بود که بدون مجوز با دست خود ساخته بودند. بسیاری از این خانهها نه آب لوله
کشی داشتن و نه برق.
شورش
مشهد وقتی شروع شد که مقامهای شهری و استانی خواستند مشهد را به اصطلاح سامان
دهند و محلات غیر مجاز را برچینند.