روز جهانی مبارزه با همجنسگرا ستیزی: نقض حقوق افراد کوییر در ایران
خبرگزاری هرانا – دادگستر، بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر در ایران امروز گزارشی منتشر کرده که در آن به بررسی وضعیت جامعه کوییر (LGBTQ) در ایران پرداخته است. بخشی از این گزارش به معرفی چهره هایی که در نقض حقوق افراد اقلیت های جنسی ایفای نقش کرده اند، اشاره دارد.
افراد کوییر در ایران با آزار و اذیت سیستماتیکی مواجه هستند که هم توسط دولت حمایت میشود و هم گسترده است. چارچوبهای قانونی و سیاستهای دولتی بهصراحت خشونت و تبعیض علیه این افراد را تأیید میکنند. مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از طریق تحقیقات گسترده در بخش «دادگستر»، نهادها و افراد دولتی دخیل در نقض حقوق بشر اقلیتهای جنسی و جنسیتی را شناسایی کرده است. این تحقیقات بر اساس مطالعات موردی دقیق و دیدگاههای اعضای جامعهای است که در داخل و خارج از مرزهای ایران برای تغییر تلاش میکنند.
همجنسگراستیزی دولتی: پشتیبانیهای نهادی و قانونی
تبعیض دولت ایران علیه افراد کوییر آشکار و چندبعدی است. دهههاست که نمونههای بیشماری از تبعیض گسترده و حمایتشده از سوی دولت علیه این افراد در ایران وجود دارد.
موارد زیر تنها چند نمونه از این تبعیضها هستند:
لایحه بحثبرانگیز “عفاف و حجاب”، اگرچه به طور کامل تصویب نشده است، اما از سوی رسانههای دولتی برای ترویج همجنسگراستیزی به کار گرفته شده است. بند ۲ ماده ۸ این لایحه، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را موظف به تولید محتوایی میکند که با همجنسگرایی مقابله کند و بهطور موثر نفرتپراکنی را قانونی کرده و پیشداوریهای اجتماعی علیه افراد کوییر را تقویت میکند. این لایحه همچنین به صراحت از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران میخواهد که محتوایی را ترویج کند که همجنسگرایی را بدنام کند و به گسترش نفرت علیه همجنسگرایان کمک میکند، این نفرتپراکنی از سوی رسانههای دولتی مورد تایید قرار میگیرد. علیرغم انتظار تایید شورای نگهبان، نیروی انتظامی قانون حجاب را تحت عنوان طرح نور در بسیاری از شهرها به طور عملی اجرا کرده است و به این ترتیب تبعیض علیه جامعه کوییر را به بهانه حفظ عفاف و ارزشهای اخلاقی نهادینه میکند. یک نمونه از گسترش نفرت علیه جامعه کوییر، سخنرانان مهمان در برنامههای گفتوگو هستند که روایتهای نادرست را ادعا میکنند. به عنوان مثال، در برنامه جریان، سخنران مهمان مرزهای آزادی بیان در اروپا را زیر سوال میبرد و میگوید که در حالی که آنها میتوانند به پیامبران توهین کنند، به گفته او، صحبت کردن علیه همجنسگرایی منجر به عواقب میشود.
علاوه بر این، مرکز پژوهشهای مجلس – که بنیاد پژوهشی وابسته به مجلس شورای اسلامی است و مسئول انجام پروژههای تحقیقاتی و پژوهشی برای ارائه نظرات مشورتی به نمایندگان، کمیسیونها و هیئت رئیسه شورای اسلامی است – گزارشی تهیه کرده است که ازدواج موقت را به عنوان راهحلی برای همجنسگرایی پیشنهاد کرده است، در واقع دخالت دولت در هویتهای شخصی را مشروعیت میبخشد. در سال ۲۰۱۴، این گزارش با عنوان “ازدواج موقت و تاثیر آن بر تعدیل روابط جنسی نامشروع در جامعه” مطرح کرده بود: “از ۱۴۱۵۵۲ دانشآموز مقطع متوسطه در سراسر کشور، ۲۴۸۸۹ نفر به عنوان همجنسگرا شناسایی شدند.” گزارش ذکر شده ازدواج موقت را به عنوان یک اقدام اصلاحی توصیه کرده و کلیشههای مضر را تقویت کرد.
نقض حق انتخاب
در ایران، قوه قضاییه نقش مهمی در اجرای قوانین تبعیضآمیز علیه جامعه اقلیت جنسی و جنسیتی ایفا میکند، بهویژه تأثیرگذار بر افراد ترنسجندر. نمونه بارز این امر قاضی عباس قادری، رئیس سابق شعبه ۴۵ مجتمع ویژه امور خانواده در تهران است. قادری به دلیل سختگیریهای شدید خود در مورد افراد ترنسجندر که به دنبال رسمیت دادن به جنسیت قانونی خود هستند، شناخته شده است. تحت نظارت او، افراد ترنسجندر مجبور به انجام جراحیهای گسترده و سنگین میشوند تا بتوانند مدارک شناسایی مطابق با هویت جنسیتی خود را دریافت کنند.
ایران دارای چارچوب قانونی دوگانه جنسی است و قانون افراد را ملزم به انتخاب جنسیت مرد یا زن و انجام جراحیهای تطبیق جنسیت برای به رسمیت شناختن قانونی آن میکند. این جراحیها سنگین بوده و با خطرات پزشکی قابل توجهی همراه هستند و هزینههای بالایی دارند. به همین دلیل بسیاری توان پرداخت آن را ندارند. الزام این جراحیها بهعنوان شرط شناسایی قانونی بار ناعادلانهای بر دوش افراد ترنسجندر میگذارد، حق هویت آنها را مشروط به تمایل و توانایی آنها برای انجام اقدامات پزشکی میکند. علاوه بر این، کسانی که نمیتوانند یا نمیخواهند جنسیت دوگانه را انتخاب کنند و جراحیهای تجویز شده را انجام دهند، با عواقب شدید مواجه میشوند. اغلب از دسترسی به خدمات و حقوق اساسی مانند اشتغال و آموزش محروم میشوند. این محرومیت به جنبههای مختلف زندگی عمومی گسترش مییابد و عملاً آنها را به حاشیه رانده و تواناییشان برای شرکت کامل و آزادانه در جامعه را محدود میکند. علاوه بر این الزامات جراحی، شهروندان ترنسجندر باید فرآیند قانونی طولانی را برای دریافت مدارک شناسایی که جنسیت آنها را منعکس میکند، طی کنند که اغلب منجر به برداشتن اندامهای تولید مثلی مانند رحم، تخمدانها و بیضهها میشود. این جراحیهای سنگین و غیرقابل بازگشت، همراه با هزینههای بالا و کیفیت پایین مراقبتهای پزشکی موجود، چالشهای پیش روی ترنسجندرهای ایرانی را بیشتر میکند. مجموعه فعالین حقوق بشر ایران نمونههایی را مستند کرده است که در آنها قضات محلی مانند قاضی قادری این الزامات را بهطور نامنظم اعمال میکنند و به سردرگمی و تبعیض دامن میزنند.
صداهای افراد کوییر از داخل کشور
وضعیت افراد کوییر در ایران وخیم است و با تبعیض سیستماتیک، سوءاستفاده و آزار و اذیت روبرو هستند. روایتهایی از اعضای جامعه عمق رنج و ترس فراگیر که زندگیشان را احاطه کرده را آشکار میکند. «بازجویی شدن کابوس بود. آنها به من میخندیدند، مرا مسخره میکردند و مثل یک جنایتکار با من رفتار میکردند. حتی سربازانی که قرار بود بیطرف باشند نیز در آزار و اذیت مشارکت میکردند. وقتی بالاخره به زندان برده شدم، آنقدر تحقیر شدم که میخواستم ناپدید شوم»، یکی از افراد کوییردر مورد دستگیری و بازجویی خود روایت میکند.
ماشین تبلیغاتی رژیم ایران، وضعیت افراد کوییر را بیشتر وخیم میکند. فرد کوییر دیگری میگوید: «رژیم فعالانه خصومت علیه ما را تغذیه میکند. آنها حتی در راهپیماییهای دولتی پرچم ما را میسوزانند و از زبان توهینآمیز برای تداوم کلیشههای منفی درباره ما استفاده میکنند. آنها از تابوهای موجود در جامعه برای تقویت کمپین تحقیر و سرکوب خود بهرهبرداری میکنند. این گفتار تعصبات عمیقاً ریشهدار را تقویت میکند و بدنامی پیرامون جامعه ما را افزایش میدهد.». این اقدامات دولت باعث مشروعیت و تشدید خصومت و تبعیض عمومی علیه جامعه کوییر میشود. زندگی در ترس مداوم، بسیاری از افراد کوییر با خطرات شخصی و اجتماعی عمیقی مواجه هستند. فرد دیگری توضیح میدهد: “بزرگترین ترس من این است که آشکار شدن میتواند آزادی یا آیندهام را به خطر بیندازد. دستگیریها، از دست دادن شغل یا طرد اجتماعی خطرات واقعی هستند، حتی اگر خوششانس باشم و خانواده حمایتگری داشته باشم. ترس من برای کسانی است که هیچ گونه حمایتی ندارند”. این ترس بیاساس نیست، زیرا محیط قانونی و اجتماعی ایران بسیار خصمانه است و اغلب منجر به عواقب شدیدی مانند زندان، از دست دادن شغل و طرد اجتماعی میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر